مکتب تربیتی امام حسین ع

 

 

 

جلسه 1

دانلود مستقیم

نوشتار مرتبط:

مکتب تربیت حسینی:

مقدمه: اصطلاح «تربیت» با این نام، در نصوص اسلامی نیامده بلکه کلمه «تزکیه» آمده است.

اما به ­هرحال، کلمه «تربیت»، نشانگر تمامی مسائل مربوط به تهذیب نفس و ارتقای رفتاری بشر است که از اهداف اولیه انبیا و اولیا می­ باشد. اهمیت و ضرورت «تربیت» را می­ توان از طریق تعریف سلبی یعنی بی­ تربیتی و بی­ ادبی فهمید که چه بلای خانمان­ سوزی در جامعه ایجاد کرده است. در اسلام هر چیزی می­ تواند بار تربیتی داشته باشد ولو جنگ­ های اسلامی یا احکام فقهی یا حوادث اسلامی و از جمله، حماسه حسینی.

مکتب­ سازی تربیتی در کربلا:

حادثه کربلا به دو دلیل می­ تواند مکتب­ ساز باشد:

دلیل اول نحوه مخصوص مبارزه امام حسین ع است که برخلاف سایر ائمه ع با تمامی خانواده خود وارد این میدان شد که به­ نظر می­ رسد تعمّدی در کار بوده که نوعی آموزش میدانی درباره یک خانواده انقلابی و جهادی را به مردم دنیا نشان دهد. خدا رحمت کند شهریار را که گفت:

شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد حسین

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 

بردن اهل حرم، دستور بود و سرّ غیب

ورنه این بی­ حرمتی­ها کی روا دارد حسین

 

سیرت آل علی، با سرنوشت کربلاست

هر زمان از ما یکی صورت­ نما دارد حسین

دلیل دوم لازمه تعریف «تربیت» در اسلام است، چراکه در مباحث تربیت اسلامی باید به چهار رکن پرداخته شود که رکن 4 اصل است: هدف تربیتی، برنامه تربیتی، شخص متربی و شخص مربی.

هدف تربیتی: رسیدن و رساندن انسان به سبک زندگی اسلامی تا از حیوانیت خود فاصله گرفته و به انسانیتی که اسلام تعریف کرده نزدیکتر گردد.

برنامه تربیتی: سبک زندگی اسلامی که برآمده از عمل به قرآن و سنت و سیره معصومین ع باشد.

شخص متربی: همان مسلمانان و مؤمنان جهان هستند که نیاز به تعلیم و تربیت و ارشاد دارند.

شخص مربی: تربیت بدون مربی امکان ندارد زیرا این یک حقیقت روانشناسانه است که شخص متربی نمی ­تواند خودش، نقش مرشد را ایفا کند زیرا نفس انسان هرگز اجازه نمی­ دهد که او را با انواع ریاضت­ها و عبادت­ها محدود و محروم نماید مگر اینکه انسان، تحت نظر و نظارت یک مربی معصوم قرار گیرد که از او به «ولیّ» و  «امام» تعبیر می­ شود که درحال حاضر حضرت مهدی ع مشغول به همین امر مهم می­ باشند.

البته مانعی ندارد که معصومین دیگر نیز در تربیت ما ایفای نقش کنند کما اینکه بحث ما در این نوشتار درباره نقش تربیتی امام حسین ع است.

در این نوشتار می­ خواهیم به حادثه عاشورا تنها از منظر تربیتی نگاه کنیم یعنی موضوعات اخلاقی و تربیتی آن را برجسته ­تر کرده و مورد بررسی قرار داده و نقش ولائی امام حسین و حماسه او را در امر تربیت، با صحنه­ های کربلا بیان کنیم.

***********************************************************

جلسه 2

دانلود مستقیم

نوشتار مرتبط:

تربیت از منظر مربی الهی و معصوم:

همان­ گونه که گفته شد رکن چهارم در امر تربیت، شخص مربی است که در اسلام، این رکن به شرط عصمت و امامت، خودش یک مکتب است که می­ توان از آن به «تربیت ولائی» یاد کرد.

در حال حاضر در دنیا دو نوع تربیت جهانی در جریان است: تربیت غربی و تربیت اسلامی

الف) تربیت غربی: نگاه مربی غربی چون معطوف و منحصر به زندگی دنیایی و مادی است لذا بر اساس معیارهای دنیایی نظر می­ دهد و متربیان خود را برای زمین و عالم ماده می ­سازد به­ گونه­ ای که گویی هدف تربیت غربی ساختن حیوان برتر است نه انسان برتر، کما اینکه در جای­ جای تمدن مبتذل و منحط غربی مشاهده می­ کنیم.

معیارهای تربیت غربی عبارتند از:

سود، تن ­آسایی، تندرستی، زحمت کمتر، خودکامگی، درخشش در جمع، حرص بر قدرت و ثروت، انواع تفاخرات، تقویت حس اول شدن و اول ماندن، اولویت سرمایه­ گذاری و تجارت، اصالت تفریحات، اصالت تنوع­ طلبی، اصالت هیجانات، طبیعت ­دوستی و شوق به مادیات حسی و لذت­ آور.

این وضعیت، انسان را به اومانیسم، سکولاریسم،  لیبرالیسم، هیدونیسم، و سیتانیسم می­رساند که پایانش اندیودیوآلیسم خطرناکی است که انسان غربی فقط خود را «شخص» و دیگران را «شیئ» می­ انگارد، و لذا زن در نگاهش فقط یک سوژه جنسی و لذت­ آور و فرزند فقط یک دردسر جدی و مزاحم است. پس از خانواده چه می­ ماند؟

ب) تربیت اسلامی: در اینجا مربی، یک انسان معصوم است که عالی­ ترین نوع اطلاعات را درباره بشر و حالات او داراست. این مربی معصوم نحوه تربیت خود را بر اساس قرآن تنظیم می­ کند.

معیارهای تربیت اسلامی و خصوصا شیعی و ولائی تاکید می­ کند که انسان از جایی آمده و به جای دیگری خواهد رفت و دنیا فقط یک معبر است.

انسان هرگز مال دنیا نیست و دنیا هم مال او نیست. انسان مال آخرت است و آخرت هم مال اوست اما در بازار قیامت کبری گروهی بهشت می­ خرند و گروهی جهنم نصیبشان می­ شود.

اگر انسان روح منفوخ نداشت شاید یک حیوان پیشرفته می­ شد اما وجود این روح الهی او را به سوی عالم دیگری فرا می­ خواند. بقول حافظ (37):

بیا که قصر امل، سخت سست بنیادست

بیار باده که بنیاد عمر بر بادست

 

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست

 

چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب

سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست

 

که ای بلندنظرِ شاه بازِ سِدره­ نشین

نشیمن تو نه این کنجِ محنت آبادست

 

تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتادست

 

نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر

که این حدیث، ز پیر طریقتم یادست

 

غم جهان مخور و پند من مبر از یاد

که این لطیفهِ عشقم ز رهروی یادست

 

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای

که بر من و تو، درِ اختیار نَگشادست

 

مجو درستی عهد از جهانِ سست­ نهاد

که این عجوز، عروس هزار دامادست

 

نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل

بنال بلبل بی دل که جای فریادست

 

معیارهای تربیت اسلامی و ولائی عبارتند از:

بقره:

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ (155) الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (156)

آل عمران:

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (14) قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ (15) الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النَّارِ (16) الصَّابِرینَ وَ الصَّادِقینَ وَ الْقانِتینَ وَ الْمُنْفِقینَ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ (17)

حدید:

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَهِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (20)

سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (21) ما أَصابَ مِنْ مُصیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (22) لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (23).

صف:

هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (9) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ تِجارَهٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ (10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (11) یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فی‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (12) وَ أُخْرى‏ تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ (13).

و سایر آیاتی که درباره مقایسه دنیا و آخرت آمده.

***********************************************************

جلسه 3

دانلود مستقیم

نوشتار مرتبط:

هماهنگی خانوادگی:

در کل ماجرای کربلا دیده نشده که خانواده امام با وی مخالفتی کرده باشند یا از درون ناراضی باشند. این امر به یک نکته مهم قرآنی و روانشناسانه اشاره دارد که موجب تکمیل و تکامل خانواده­ هاست و آن هماهنگی خانوادگی است.

خانواده وقتی هماهنگ نباشند خانه تبدیل به یک کشور کوچک متشنج و چندپاره می­ شود که هریک از اعضای آن (یعنی پدر، مادر، و فرزندان) بر اساس مهندسی خود عمل می­ کند که بلبشوی عظیمی را ایجاد خواهد کرد که حتما منجر به دعوا، دلخوری و درگیری خواهد شد. لذا در قرآن روی این هماهنگی تاکید شده است به­ گونه­ ای که گویی زوجین لباس یکدیگرند.

در سوره بقره / 187 آمده: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ… ، این آیه وقتی زوجین را لباس یکدیگر می­داند درواقع انتظاری را که هرکسی از لباس دارد درباره زوجین ایجاد می­ کند.

این تشبیه قرآنی که بر اساس رابطه لباس با بدن مطرح شده است به نوعی هماهنگی خانوادگی اشاره می­ کند که ناشی از کمال اتصال و مباشرت زوجین است که طبعا از فواید جانبیِ آن یعنی محفوظ ماندن، زیبا به ­نظر رسیدن، آبرومندی و غیره برخوردار خواهند بود.

تقدیم (هن) حاکی از اهمیت نقش ابتدائی زنان در ایجاد این هماهنگی در زندگی و حفظ عفاف مردان است. زنان مؤمن باید با جاذبه رفتاری و گفتاری خود در محیط خانواده، در حفظ عفاف و حیاء همسران خویش بکوشند تا آنان خوشبخت شوند چراکه از نشانه­  های خوشبختی مرد این است که زوجه­ اش صالح باشد.

قرآن این هماهنگی را با تعبیراتی نظیر «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء»، «لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَه»، «عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُر»، «لتسکنوا الیها»، «عاشروهن بالمعروف»، و «آتوهن اجورهن بالمعروف»، و مانند آنها به نحو مطالبه­گرانه بیان کرده است یعنی با آمیزه­ ای از إخبار و إنشاء که قرآن به قصد إنشاء، از اینگونه روابط نام برده است.

تشبیهات قرآن، ساده و عادی نیست که «مقِّرب من جهه و مبعِّد من جهات» باشد بلکه باید حداکثر استفاده را از این­گونه تشبیهات حکیمانه قرآنی برد.

در بلاغت، فرض «جهات کثیره» را نیز گفته­ اند.

پیامدهای ناهماهنگی خانوادگی براساس تشبیه لباسیه در قرآن:

لباس نامناسب به چند صورت خواهد بود:

الف) لباس گشاد: که یکی از زوجین متاسفانه دیده نمی­ شود چراکه در لباس گم می­ شود ولی با وجود این، دائما موجب زمین خوردن دیگری می­ گردد.

ب) لباس تنگ: که زوجین به ­شدت یکدیگر را تحت فشار مالی یا آبرویی قرار می­ دهند و هرلحظه ممکن است که این لباس، شکافته شود و شیرازه زندگی مشترکشان از هم گسیخته گردد.

ج) لباس کثیف: که زوجین، رفتارهایِ حال­ به هم­ زن و تهوع­ آوری از خود بروز می­ دهند که رعایت طهارت و تمیزی را نمی­ کنند بگونه­ ای که خودشان از یکدیگر اجتناب می­ کنند تا چه رسد به مردم.

د) لباس پاره: که زوجین سفره دل خود را پیش هر کسی باز می ­کنند و آبروی یکدیگر را می ­برند.

هـ) لباس زشت: که زوجین چون جذابیتی برای یکدیگر ندارند و یکدیگر را زشت و قبیح می­ بینند لذا به جاذبه­ های دیگران توجه می­ کنند یعنی درواقع فقط جسمشان در خانه است اما روحشان در خانه ­های دیگر پرسه می­زند.

و) لباس نامتعارف: که زوجین با رفتارهای نسنجیده خود، بیخودی خود را درمعرض انتقادات و اعتراضات دیگران قرار می­ دهند و تمامی حواس­ها را به خود و زندگی خود جلب می­ کنند.

ز) لباس گران: که زوجین با انتخاب همسرانی متفاوت با رتبه فرهنگی و اجتماعی خود به دردسرهای فراوانی دچار می­ شوند زیرا کفؤ نیستند.

ناگفته نماند که یکی از موارد مهم هماهنگی در خانواده « نگهداری جمعی از کودکان» است که امر فرزندآوری را برای مادران تسهیل می­ کند.

امام در روز عاشورا درباره به میدان رفتن قاسم تعلل می­کند تا مادرش داغ فرزند نبیند و وقتی­ که قاسم و مادرش یک­ صدا می­ شوند که کمک به شما وصیت امام حسن بوده است آنگاه با بهترین برخورد، قاسم را روانه میدان می­ کند.

امام در بحبوحه کربلا به ضجه علی اصغر، واکنش نشان داد و به خیمه آمد تا هم علی را آرام کند و هم کمکی به زنان خیمه کرده باشد.

و از همه سوزناک­تر زمانی است که امام با سر بریده ­اش با رقیه سخن می­ گوید و نمی­ تواند نسبت به ناراحتی­ها و گلایه­ های دخترش بی­ تفاوت باشد.

***********************************************************

جلسه 4

دانلود مستقیم

نوشتار مرتبط:

4) گفتگوی خانوادگی:

پدیده «گفتگو» را می­ توان از جهات گوناگونی بررسی کرد، اما جنبه خانواده­ درمانی آن اخیرا مورد توجه بسیاری از دانشمندان قرار گرفته است.

شرایط گفتگوی خانوادگی:

ـ ریاست رتبه­ ای مرد در خانه به ­عنوان شوهر و پدر

ـ طرح موضوعات مناسب و مورد علاقه اعضا

ـ فرصت اظهار نظر دادن به همه اعضا

ـ انتخاب وقت مناسب برای گفتگو

ـ  دلیل­ سالاری و شریعت­ محوری

ـ پرهیز از جدل و مراء و پرخاشگری

ـ پرهیز از باز کردن پرونده­ های قبلی بسته ­شده

ـ مشورت کردن فقط در پاره­ ای از مسائل مربوطه

ـ ایجاد فضای مطبوع در خانه یا خارج برای گفتگو

ـ قدرت پاسخگویی والدین ولو با پرسیدن از اهلش

ـ ایجاد احساس فایده­ مندی در گفتگوی اعضا

ـ دعوت افراد خبره به گفتگوی خانوادگی

ـ باز گذاشتن پرونده­ های گفتگو برای بعد

آثار گفتگوی خانوادگی:

ـ تبادل آراء اعضا و استفاده فکری از یکدیگر

ـ شناخت بیشتر اعضای خانواده نسبت به یکدیگر

ـ حل اشکالات و مشکلات، در داخل خانه

ـ اعتمادسازی بین اعضای خانواده

ـ منتفع شدن از اثرات شرعی صله ارحام

ـ جلوگیری از راهکارهای نامشروع و غیرقانونی برای حل مشکلات مثل خیالبافی، اعتیاد، انحراف، پرخاشگری، رفیق­ بازی، خانه­ گریزی و …

ـ الگو شدن برای خویشاوندان، همسایگان، دوستان، همکاران خصوصا زوج­های جوان فامیل

موضوعات گفتگو در خانواده:

ــ سخن گفتن از کامیابی­ ها و ناکامی­ های شغلی.

ــ ذکر خاطرات شیرین گذشته و گاهی تلخی­ ها.

ــ بیان برخی از اخبار تلخ و شیرین کشور همراه با تجزیه و تحلیل نه دلخوری و نگرانی و نکوهش.

ــ سخن گفتن از قطعات و صحنه­ های خوب و قشنگ زندگی مردم یا همکاران خود و ….

ــ بحث درباره مصرف بهینه مواد داخل آشپزخانه.

ــ گاهگاهی سخن گفتن از تغییر دکور منزل.

ــ برنامه­ ریزی برای گردش و تفریحات مقطعی و بلندمدت و پرس و جو کردن از نظرات اعضا

ــ توضیح علل پرهیز از بدگویی و لغوگویی و …

ــ شنیدن دسته­ جمعی مشکلات اعضا ولو کودک باشد تا چه رسد به همسر و فرزندان بزرگتر.

مواردی از گفتگوها در حماسه حسینی:

خود حضرت نیازمند گفتگو با کسی بود به­ گونه ­ای که در شب­های آخری که در مدینه بودند بر سر مرقد پیامبر ص می­ رفت و با ایشان نجوا می­ کرد /

گفتگو با علی اکبر درباره خوابی که امام در بین راه دیده بود و در بازگشت مجدد علی اکبر از میدان نبرد / گفتگو با قاسم در شب و روز عاشورا / گفتگو با زینب کبری در شب عاشورا و در لحظات آخر / گفتگو با پسران مسلم بن عقیل پس از اطلاع از شهادت جناب مسلم / گفتگو با اهل و عیال خود در روز دوم محرم در هنگام متوقف شدن در کربلا / گفتگو با امام سجاد و ابو الفضل و سکینه …

***********************************************************

جلسه 5

دانلود مستقیم

نوشتار مرتبط:

مکتب تربیت حسینی

 آماده­ سازی خانواده برای حوادث آینده:

«آماده­ سازی» در هر ممکن الوجودی حتی در سطح فرشتگان پیدا می­ شود که خدا برای سجده و خلافت آدم ع آنان را آماده کرده بود.

تحقق آماده­ سازی در تربیت، سه رکن مهم دارد:

الف) اینکه مربوط به زمان آینده است و از آنجا که هیچکس دقیقا نمی­ تواند حوادث آینده را بطور جامع و کامل توصیف کند پس همیشه با موضعِ «احتمال راجح» باید وارد آینده شد.

ب) «آماده­ سازی» یا از طریق علمی است(= تعلیم) که برای کسانی است که می­ توانند بدانند، یا از طریق عملی(= تزکیه) است که برای کسانی است که نمی­ توانند با آگاهیِ تنها به هدف تربیتی برسند.

ج) اینکه امکان تربیت و امکان آمادگی در شخص وجود داشته باشد وگرنه کسانی­که بخاطر مادیات، گناهان، بی­ادبی به بزرگان علم، کفر ورزی، فسق، لجاجت و غیره، از فراگیری ساده­ ترین آمادگی­ها محرومند طبعا آماده­ سازی آنان محال است.

روش آماده ­سازی تربیتی:

* به تصویر کشیدن اهداف تربیتی و آثار آن در ذهن متربی مثل تصویرهایی که قرآن درباره بهشت و دوزخ و صحرای محشر ارایه می ­کند.

* استمرار بخشیدن به تصاویر تربیتی آینده در فواصل شبانه­ روزی یا هفتگی یا ماهانه یا سالانه، مثل آنچه که در نماز و روزه و حج می­ بینیم.

* پرهیز از تصاویر منافی تربیت، چه شهوتی و چه حسرتی و چه حسادتی و چه غفلتی و چه خشمی.

* ایده­ پردازی و ایده ­آل­ نمایی به شخص متربی تا بتواند چیزهای خوب و مفید را جایگزینِ چیزهای بد فعلی نماید و از آنان دست بردارد.

مواردی از آماده ­سازی خانواده:

* اینکه زوجین به هم اطلاع دهند که گاهی نیاز به خلوت­ نشینی و تنهایی دارند که نشانه بی­ وفایی یا خیانت یا بی­ میلی به همسر نیست بلکه هر انسانی گاهی دوست دارد که با خودش خلوت کند.

* اطلاع­ رسانی بموقع درباره بلوغ و نشانه­ های آن در جوانان و بروز احساسات تازه و حالات متفاوت.

* اطلاع داشتن از کارکرد هورمون موقتی و مقطعی عشق (اِکسی توسین) در بدن زوجین.

* بروز برخی از خصلت­ های نامناسب ژنتیکی و نوروتیکی زوجین در صحنه­ های تلخ و دشوار زندگی که می­ توان با پیشگیری و کمی صبوری آنها را حل یا متوقف کرد، درحالیکه اگر به آنها توجهی نکنیم به عارضه­ های سخت ­تری می­ رسیم.

* اطلاع­ رسانی به فرزندان از وضعیت مراکز آموزشی از دبستان تا دانشگاه تا بدانند که این امکنه، سکوی پرواز آنان هستند نه ایستگاه آخر، ولذا نباید گمان کنند که تمامی آرزوهای آنان در گرفتن مدرک عالی برآورده می­ شود.

* اطلاع­ رسانی به فرزندان نسبت به واقعیت ازدواج و حس مسئولیت ­پذیری در انتخاب شریک زندگی و درک موقعیت اقوام همسر که بالاخره وصل به همسر هستند و نمی ­توان آن­ها را نادیده گرفت.

* اطلاع ­رسانی به فرزندان نسبت به واقعیت اشتغال و استعدادیابی صادقانه آنان در دروس.

* اطلاع ­رسانی از موقعیت خطیر انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و توطئه ­های دشمنان.

* اطلاع­ رسانی از وضعیت ناهنجار فعلی که تمدن مبتذل غربی به دنبال حفظ و استمرار آن است مثل گریز از ازدواج عفیفانه و فرزندآوری و تکثیر نسل.

* اطلاع­ رسانی از طریق انواع فیلم­های مناسب، تئاترها، نمایشنامه­ ها، داستان­ها و … نسبت به عاقبت بشر و التزام به انتخاب خود.

مثلا فیلم ­های مستندی که درباره فرهنگ منحط آمریکا ساخته شده کم نیست ولی متاسفانه شبکه مستند سیما این نوع فیلم­ها را در ساعت مناسبی پخش نمی ­کند.

* متاسفانه فرزندان ما افزون بر تبلیغات سرسام­ آور رسانه­ ها حتی توسط خودمان مورد بمباران تبلیغات خوش­ نما و تلقینات بی­ محتوا قرار می­ گیرند و کمتر کسی واقعیت­ها را برای آنان شرح می­ دهد.

آماده­ سازی و جایگزینی در قرآن:

بقره: 177: لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَ‏ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَى الزَّکاهَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.

واقعه: 14: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ‏ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ.

امام از هر فرصتی استفاده می­ کرد تا خانواده خود را برای حوادث سخت آینده آماده کند.

همچنانکه خودش نیز توسط جد و پدرش برای حادثه کربلا آماده شده بود.

در کتاب الأصول السته عشر / ص184 آمده:

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع، قَالَ: حَدَّثَتْنِی مَیْمُونَهُ الْهِلَالِیَّهُ زَوْجُ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَاءَ فَوَجَدَ عَلِیّاً نَائِماً وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ عَلَى نَاحِیَهٍ، فَاسْتَسْقَى الْحَسَنُ مَاءً فَقَامَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏ فَأَتَاهُ بِشَرَابٍ فَنَازَعَهُ الْحُسَیْنُ، فَجَعَلَ یَهْوِی بِهِ إِلَى الْحَسَنِ لِیَشْرَبَ مِنْهُ‏، فَقَالَتْ فَاطِمَهُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ! الْحَسَنُ آثَرُ عِنْدَکَ مِنَ الْحُسَیْنِ؟ فَقَالَ: مَا هُوَ بِآثَرَ عِنْدِی مِنْهُ وَ إِنَّهُمَا وَ أَنْتَ وَ هَذَا النَّائِمُ عِنْدِی فِی الْجَنَّهِ.

التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن / 237: عن عبد اللّه بن نجی الکندی عن أبیه، قال: کنّا مع علی بن أبی طالب، فرجعنا من صفّین، فلمّا حاذى نینوى نادى علیٌّ: «اصبر أبا عبد اللّه بشطّ الفرات» فالتفت إلیه الحسین، فقال: «و ما ذاک یا أمیر المؤمنین؟» قال علیّ: «دخلت على النبی  و عیناه تدمعان، فقلت: ما بال عینیک تدمعان بأبی و امّی؟! فقال: قام من عندی جبرئیل قُبیلَ ساعه فحدّثنی أنّ الحسین یقتل بشط الفرات، ثم قال: هل لک أن اُشِمَّک من تربته؟ قلت: نعم، فمدّ یده فقبض قبضه من تراب ثم ناولنیها، فلم أملک عینیّ أن فاضتا».

 فرزندآوری و تولید و تکثیر نسل:

با توجه به حجیت «قول»، «فعل» و «تقریر» معصومین ع مبنی بر رجحان فرزندآوری مطمئنا امام حسین ع نیز نظر مثبتی در این زمینه داشت که افزون بر اینکه خودشان فرزندان زیادی داشت درعین حال دیگران را تشویق به پیمودن مسیری می­ کردند که جنبه فرزندآوری داشت که در این زمینه به دو ماجرای جالب در حیات و ممات امام اشاره می­ کنیم: ماجرای اول درباره مشاوره ازدواج درباره یکی از شیعیان ایشان است که امام، زن دوم را با تعبیر «وَلَدَتْ لَهُ غُلَاماً » ترجیح می­ دهد. در کتاب الهدایه الکبری از خصیبی آمده است:

عَنِ الصَّادِقِ (ع): جَاءَ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ (ع) یُشَاوِرُهُ فِی امْرَأَهٍ یَتَزَوَّجُهَا فَقَالَ لَهُ (ع): لَا أُحِبُّ لَکَ أَنْ تَتَزَوَّجَهَا فَإِنَّهَا امْرَأَهٌ مَشْؤُومَهٌ وَ کَانَ الرَّجُلُ مُحِبّاً لَهُ ذُو مَالٍ کَثِیرٍ فَخَالَفَ مَوْلَانَا الْحُسَیْنَ (ع) وَ تَزَوَّجَهَا فَلَمْ تَلْبَثْ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلًا حَتَّى أَتْلَفَ اللَّهُ مَالَهُ وَ رَکِبَهُ دَیْنٌ وَ مَاتَ أَخٌ لَهُ کَانَ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ (ع): لَقَدْ أَشَرْتُ عَلَیْکَ مَا هُوَ خَیْرٌ لَکَ مِنْهَا وَ أَعْظَمُ بَرَکَهً فَخَلَّى الرَّجُلُ سَبِیلَهَا فَقَالَ عَلَیْکَ بِفُلَانَهَ فَتَزَوَّجَهَا فَمَا خَرَجَتْ سَنَتُهُ حَتَّى أَخْلَفَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَالَهُ وَ حَالَهُ وَ وَلَدَتْ لَهُ غُلَاماً وَ رَأَى مِنْهَا مَا یُحِبُّ فِی تِلْکَ السَّنَهِ.

ماجرای دوم در زمان ممات امام است که درباره مرقد شریف امام نقل شده است که در استجابت دعای مادران عقیم، بسیار سریع عمل می­ کند:

کتاب الأصول السته عشر / ص340: غَیْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَمَّا بَلَغَ أَهْلَ الْبُلْدَانِ مَا کَانَ مِنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَدِمَتْ کُلُّ امْرَأَهٍ نَزُورٍ (وَ قَالَتِ الْعَرَبُ النَّزُورُ: الَّتِی لَا تَلِدُ أَبَداً إِلَّا أَنْ تَخَطَّى قَبْرَ رَجُلٍ کَرِیمٍ) فَلَمَّا قِیلَ لِلنَّاسِ: إِنَّ الْحُسَیْنَ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) قَدْ وَقَعَ، أَتَتْهُ مِائَهُ أَلْفِ امْرَأَهٍ مِمَّنْ کَانَتْ لَا تَلِدُ فَوَلَدْنَ کُلُّهُنَ‏.

روشن است که اسلام، حامی و مشوق تولید انسان است برعکس ابلیس که آرزویش نابودی نوع بشر است کما اینکه اولین ضربه را از طریق «قابیل» بر بشریت وارد کرد که «یسفک الدماء» را تحقق بخشید.

قرآن برای توصیف تبهکاران کینه­توز از تعبیر إهلاک نسل استفاده می­کند: در سوره بقره: 205 آمده: وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَساد. إهلاک حرث و کشاورزی، و إهلاک نسل و فرزندآوری تقریبا معادل یکدیگر هستند.

یکی از مسلَّمات غربی­ها این است که تولید بشر را تعطیل یا تعدیل کنند چون هزینه­ ساز هستند.

از آنجا که رهبر فرزانه همیشه گوشزد می­ کند که در همه مسائل، نخست باید آسیب­ شناسی کنید و آنها را تبدیل به گفتمان نمایید پس ما نیز با بررسی و ارزیابی خود باید موضوع «فرزندآوری» را گفتمان عصری قرار داده و از آن به­ خوبی بحث کنیم نه اینکه فقط به اوامر و نواهی بپردازیم و شرایط زندگی مردم و زوج­های جوان را درنظر نگیریم، چراکه اینگونه فرهنگ فرمایشی اثر ندارد.

ظاهراً استقبال یا عدم استقبال از فرزندآوری در جامعه ما تحت تاثیر این چند عامل قرار می­گیرد:

عامل اول دولت­ها (و حوزه علمیه) هستند که با دادن مشوّقات باید یک رغبت عمومی را درباره تولید نسل ایجاد کنند، ازقبیل: افزایش حقوق هر کارگر و کارمندی که فرزند بیشتری می­ آورد / باز کردن یک حساب بانکی برای نوزادان که در جوانی به آنان واگذار شود / مساعدت در پوشاک و داروی نوزادان یا دادن قسمتی از شهریه کودکان مهد / افزایش مدارس شبانه­روزی برای دانش­آموزان دختر و پسر که با این روش، حاکمان حکیم و حکیمان حاکم ما می­ توانند نوباوگان جامعه را از سن بلوغ دراختیار بگیرند و به آنان آموزش لازم در راستای انقلاب و پیشرفت کشور را بدهند.

عامل دوم رسانه­ ها هستند که با ساختن فیلم­ها، نمایشنامه­ ها، تئاترها و ترانه­ ها (مثل دارُ ندارُم یه بوءَ پیره) باید درباره فرزندآوری، خانواده ­ها را تشویق فرهنگی کنند و عدم زایمان را مذمت نمایند و لذت­های بارداری را نشان دهند.

عامل سوم شوهران هستند که متاسفانه با اظهار علاقه به تئوری زیبایی­ پسندی مثل اندام باربی یا حضور افراطی زنان در بازی­ها و پارک­ها و تفریحات مردانه، آنان را از حس خوب فرزندآوری و نگهداری از نوزاد، بیزار و ملول می­کنند.

عامل چهارم فرهنگ منحط غربی است که با رویکرد سیتانیستی و شیطان­ پرستانه، بر ضد انسان و تولید نسل بشر عمل می­ کند. این فرهنگ، برای زنان جوامع آنقدر اشتغال و سرگرمی می ­سازد تا آنان را از حس مادری بیرون آورد. در فرهنگ مبتذل غربی جایی برای ایثار و فداکاری نیست.

عامل پنجم شلوغی و شیطنت کودکان است که پدران و مادران را کلافه کرده و آنان را از آوردن فرزندان بیشتر می ­ترساند، درحالی­که تعابیر مهمی درباره فرزندداری در روایات ما آمده است از قبیل:

  1. «حلاوه تربیه الاولاد»
  2. «استحباب عرامه الصبی»
  3. «التصابی للصبی»
  4. «ولدک مضاف الیک»
  5. «الولد ریحانه»

این «عرامه الصبی» یا همان شلوغ بودن بچه­ ها بخشی از ابتلای الهی در زندگی ماست که اگر به این بلای شیرین رضایت ندهیم بلای تلخی نصیب ما خواهد شد و آن ذوب شدن مهر و محبت و برکت میان خانواده ­هاست.

اساسا درباره تشویق به فرزندآوری هرچند بسیاری از تئوریسین­ های انقلاب، به جنبه­ های سیاسی و تمدنی آن می ­پردازند و می­ گویند دشمن برای ما دام گذاشته که نسل کمتری را به­دنیا بیاوریم و سپس می­ خواهند از این طریق در نهاد مردان و زنان، جعل داعی و افزایش انگیزه کنند، اما بنده روش دیگری را که ریشه در اسلام و عمق فطرت ما دارد پیشنهاد می­ کنم و آن اینکه تحلیل اسلام این است که نوزاد بشری، مظهر رحمت و خلافت در زمین و معادلِ نزول برکت از آسمان است.

سوره نوح: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً (10) یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً (11) وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً (12). إمداد بالبنین = إرسال مدراری آسمان.